ته همه سرنخ ها تو نشسته ای. تو نشسته ای و با چشمانی اندوهگین زل زده ای به من و منی که دوباره بازگشته ام به روزهای ابری و بارانی. منی که کاش می توانستم این دیوار شیشه ای را بشکنم، در آغوشت بگیرم و آرام در گوشت بگویم که صبور باش. و تویی که نگاه ملتمست چنگ می زند به گلویم، راه نفسم را می بندد و دیوانه ام می کند. تویی که شکسته ای پوسته سخت روئینم را و منی که بی دفاع و ترسیده در برابر این تندباد ایستاده ام.
......
آه...
سلام به منم سر بزن
آپم
تبادل لینک هم می کنم
سلام
هر منی تویی دارد و ...
سلام
و اوست که هوای همه من و تو ها را دارد.
ممنون که سر می زنید.
برایت سبز شدن و جوانه زدن و نسیم خنک می خواهم
بعد از باریدن ناگزیر این روزها
:-)
چه گرم و خوش طعم است آرزویتان.
کامتان شیرین.
سلام
شماره دوم نشریه مجازی هم وبلاگی منتشر شد
: )
منتظر نگاه سبزتون هستیم
دلم فشرده شد...