یه مریم جدید

یه غریبه، یه آشنا

یه مریم جدید

یه غریبه، یه آشنا

سوسول

دیشب، زوج جوانی را برای اولین بار در جلسه شعر کوچک و خودمانی امان ملاقات کردم. یک ساعتی به اذان مانده بود. صاحبخانه لطف زیادی به من کرده بود و برخلاف رسم شب شعرمان، حلیم لذیذی پخته بود. دوستان هم به شوخی سر به سرم می گذاشتند و به احترام روزه دار بودنم هیچ نمی خوردند. اندکی مانده به افطار، میان خنده و شوخی برپایی بساط پذیرایی و چانه زنی بر سر زمان دقیق افطار، مرد جوان وارد گفت و گوها شد و خیلی جدی گفت: "فکر نمی کنم روزه در این روزهای گرم و بلند 18 ساعت و خرده ای واجب باشد. کلی هم ضرر دارد. مگر نه آقای دکتر؟" همه به یکباره ساکت شدند و زیرچشمی نگاهی به من کردند. آقای دکتر مکثی کرد و زیر لب جوابی داد و با زیرکی یکی دو تا از دوستان دوباره بساط خنده به راه افتاد.

ذهنم مشغول شده بود. دلیل واکنش دوستان و لرزش کوچک ته دلم چه بود؟ آن هم منی که مشهورم به آسان گیری و اینکه زود به من بر نمی خورد. راستش شاید حرف زیاد بدی هم نزده بود. این معمولی ترین و مودبانه ترین اظهارنظر در مورد روزه نگرفتن است که در ایران رد و بدل می شود. اظهارنظرهایی که حتی بدترینشان را هم زیرسیبیلی رد می کردم. چه شد که این بار، سنگین به نظر رسید؟

زندگی در این فرهنگ چند ملیتی به ما آموخته است که باید به هر فکر و نظر و عقیده ای احترام گذاشت. بحث و تبادل نظر همیشه مجاز است ولی این احترام گذاری در مورد مسائل مذهبی به اوج می رسد تا آنجا که گفتن "روزه ضرر دارد" بی ادبی محسوب می شود. وقتی که دوست مسیحی من در این هوای شرجی حاضر به نوشیدن آب در مقابل من نیست و در برابر اصرار من، متذکر می شود که این کار مودبانه نیست و یا آن دیگری، که به گمانم مذهب خاصی ندارد، قهوه و کیکش را پیش از رسیدن من به کافی شاپ، می خورد و جمع می کند و یا وقتی در دانشگاه برای برنامه ای پیتزا سفارش داده اند و ابراز شرمندگی می کنند که بوی پیتزا همه جا پیچیده، خود به خود توقعم از فرهنگ جامعه بالاتر می رود.

راستش می دانم که چه بر سرم آمده است. به گمانم "سوسول" شده ام!



نظرات 7 + ارسال نظر
فاطمه دوشنبه 31 تیر 1392 ساعت 08:10 ب.ظ http://majhool.blog.ir

خب شاید غربت میان آدم هایی که به بهانه های واهی از دین فاصله گرفته اند سوسول پروری هم داشته باشد !
در واقع آدم را دل نازک می کند ...
اما از آن نازک شدن هایی که خریدارش فقط خود ِ حق است ...
حق .

یا حق...

لینک‌زن دوشنبه 31 تیر 1392 ساعت 08:32 ب.ظ http://linkzan.com

سلام
این پست وبلاگ شما در "لینک‌زن" بازنشر داده شد
باتشکر
لینک‌زن
http://linkzan.com/archives/15469

سلام
متشکرم.

الیما سه‌شنبه 1 مرداد 1392 ساعت 09:31 ق.ظ http://amirfandigh.blogfa.com

نه
سوسول نشده ایم.......
لااقل توجیه دارد که سرزمین چند ملیتی است
متاسفانه در سرزمین دوست داشتنی خودمان آدم ها برای توجیه رفتارشان ، اعتقاد آدم ها را بالا و پایین می کنند
غیر منطقی غیر عقلانی غیر علمی تلقی می کنند
شاید همان که گفتید با همه ی کم بودنش چون مرتبط با اعتقادتان بوده سنگینی کرد

شاید...
گاهی فکر می کنم روزه داری در این دیار غریب، آسان تر است.

مریم انصاری سه‌شنبه 1 مرداد 1392 ساعت 02:37 ب.ظ

از مردم، کسی هست که بی هیچ دانشی و هیچ راهنمایی و هیچ کتاب روشنی بخشی، درباره ی خدا مجادله می کند. (سوره حج)


ممنون مریم عزیزم. به این آیه احتیاج داشتم. یاد این نوشته ام افتادم.

http://newmaryam.blogsky.com/1391/09/18/post-29/

لیلا چهارشنبه 2 مرداد 1392 ساعت 05:54 ق.ظ

به نظر من حق داری حساس بشی چون با توجه به رفتار غیر مسلمونا ،توقع بیشتری از هم کیشای خودمون داریم.
حالا دقیقا من دو روز پیش چیزایی دیدم که خیلی امیدوار شدم. روز 31تیر بچه ها هوس پیتزا کردند اونم توی یه جای با کلاس مثل هفت خوان. ما ساعت پنج دقیقه به هشت اونجا بودیم واولین نفر وبا محاسباتمون تا سفارش بدیم وآماده بشه اذان را گفته اند .اما پیتزای ما ده دقیقه قبل از اذان روی میزمان بود. نگاهی به دور وبرم انداختم دیدم نصفی از صندلیها پر شده ،گفتم اینا همه روزه هستند .اما آقای خونه با نگاهی به سر و وضع افراد گفت:عمرا. چند دقیقه بعد پیتزاهای آماده شده روی میزها بود که با نگاه صاحبانشان همراه بود وبعد از دقایقی که اذان گفته شد دیگر میز خالی وجود نداشت و همه در حال خوردن آب گرم بودند.

منم امیدوار شدم این نظر رو که خوندم. کلا امید چیز خوبیه.

emma پنج‌شنبه 3 مرداد 1392 ساعت 09:41 ق.ظ http://www.pccl.blogfa.com

ازطریق لینک زن مطلبتون روخوندم
پس من هم یک سوسول به تمام معناهستم.تاباشدازاین سوسول بازی ها

ممنون که به من سر زدید.
هرچه تعداد این نوع سوسول ها بیشتر، دلگرمی من هم بیشتر! از آشنایی با شما خوشحالم.

فروغ پنج‌شنبه 3 مرداد 1392 ساعت 09:50 ق.ظ http://roshaanaa.persianblog.ir

سلام با شما از طریق بازنشر این پست در لینک زن آشنا شدم/خواهرم وقتی از کتابخونه بر میگرده شاکی از این که همه انواع غذاها رو میارن و تو همون سالن مطالعه میشنن به خوردن و انگار نه انگار که ماه رمضونه فکر کنم سوسول شده به نوع دیگه ای...

ممنون که به من سر زدید.
راستش خواهرتون حق دارند. خوشحالم که اینقدر تعداد سوسول ها زیاده!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد