اسم «بی وطن» من رو یاد یه انسان فهمیده و عزیز میندازه (آقای بیوطن).
دوری از «محله»ی قدیمی، خیلی سخته... دوری از «کشور» که مطمئناً قابل توصیف نیست.
واقعیتش منظورت رو از «نه دیگر آن خاک آشنا، مرا تاب می آورد» درست متوجه نشدم.
ولی مطمئنم این خاک آشنای ایران... منتظر شماس.
مریم عزیزم... به قول مهستی:
آهای مسافری که... میری به سوی یاران... هستی من، یه قلبه... بردار ببر به ایران... این قلب ناامید رو... آب حیاتش بده... از غم، تا دغ نکرده... ببر و نجاتش بده...
من از جانب شما، بوسه می زنم به خاک ایران.
ضمناً این چند وقته خیلی به فکر شما هستم من.
یادم هست که گفته بودی هیچی مثل نوروز ایرانی نمیشه.
انشاءالله به زودی میای و لذت عید نوروز رو می بری کنار عزیزانت.
ممنون از این همه لطفی که توی جمله هات موج میزنه مریم جان. ممنون که به من فکر می کنی. ممنون از آرزوهای خوب و قشنگت برای من.
"و نه دیگر آن خاک آشنا مرا تاب می آورد"، شاید یه حسه، یه ترس بزرگ. یه چیزی که دارم کم کم باورش می کنم.
امیدوارم در تحصیل، موفق باشی و خدا، لذت و شور و شوق و همّت درس خوندن رو ازت نگیره.
همت و شور و شوق و لذت اطاعتش رو ازت نگیره.
التماس دعای فراوان، مریم عزیز.
سلام مریم عزیزم،
اولین کسی هستی که به من سال نو رو تبریک میگی. چه مجازی و چه حقیقی... و گاه چه دوستان ندیده ای که از هر حقیقتی، حقیقی ترند. ممنون برای به یاد من بودن، ممنون برای دعاهای قشنگت، ممنون برای تبریکت و ممنون برای بودنت.
امیدوارم که همیشه دلت شاد و آرام و لحظه های زندگیت پر از زیبایی و موفقیت و سرور باشه. سال 92 و عید نوروز بر تو هم مبارک باشه.
دستم به قلم نمیرود
کلماتم کناره گرفته اند
و سکوت.
سایه اش سنگین است،
و خلوتی که گاه یادم میرود خانه خود من است.
از اعتماد کامل پرده به باد بیزارم،
از خیانت همهمه به خاموشی
و من گاهی اوقات مجبورم به آرامش عمیق سنگ حسادت کنم
چقدر خیالش آسوده است
چقدر تحمل سکوتش طولانیست چقدر
نباید کسی بفهمد دل و دست این خسته خراب از خواب زندگی میلرزد،
باید تظاهر کنم حالم خوب است
راحتم،
راضیم،
رها...
ممنون
اسم «بی وطن» من رو یاد یه انسان فهمیده و عزیز میندازه (آقای بیوطن).


دوری از «محله»ی قدیمی، خیلی سخته... دوری از «کشور» که مطمئناً قابل توصیف نیست.
واقعیتش منظورت رو از «نه دیگر آن خاک آشنا، مرا تاب می آورد» درست متوجه نشدم.
ولی مطمئنم این خاک آشنای ایران... منتظر شماس.
مریم عزیزم... به قول مهستی:
آهای مسافری که... میری به سوی یاران... هستی من، یه قلبه... بردار ببر به ایران... این قلب ناامید رو... آب حیاتش بده... از غم، تا دغ نکرده... ببر و نجاتش بده...
من از جانب شما، بوسه می زنم به خاک ایران.
ضمناً این چند وقته خیلی به فکر شما هستم من.
یادم هست که گفته بودی هیچی مثل نوروز ایرانی نمیشه.
انشاءالله به زودی میای و لذت عید نوروز رو می بری کنار عزیزانت.
ممنون از این همه لطفی که توی جمله هات موج میزنه مریم جان. ممنون که به من فکر می کنی. ممنون از آرزوهای خوب و قشنگت برای من.
"و نه دیگر آن خاک آشنا مرا تاب می آورد"، شاید یه حسه، یه ترس بزرگ. یه چیزی که دارم کم کم باورش می کنم.
و میخواستم عید که شد، به اولین دوست وبلاگی ای که تبریک میگم، شما باشی.
شمایی که ندیده و نشناخته، برای من یک دنیا عزیزی.
شما هم ندیده و نشناخته در دل من جا کرده ای مریمِ عزیز.
وطن همیشه مشتاق دیدن روی کسانی است که از او دو ر شده اند پس زودتر درستو تموم کن و به آغوشش برگردکه سخت بی تابته
مرا تاب می آورد، نمی آورد، می آورد، نمی آورد، می آورد، نمی...
سلام مریم جان.
پیش پیش، سال 92 رو تبریک میگم بهت عزیزم.
اگه هفت سین چیدی برای خودت، مشتاق دیدن عکس هفت سینت هستم.
امیدوارم دنیات پر از آرامش و امید باشه.
امیدوارم در تحصیل، موفق باشی و خدا، لذت و شور و شوق و همّت درس خوندن رو ازت نگیره.
همت و شور و شوق و لذت اطاعتش رو ازت نگیره.
التماس دعای فراوان، مریم عزیز.
سلام مریم عزیزم،
اولین کسی هستی که به من سال نو رو تبریک میگی. چه مجازی و چه حقیقی... و گاه چه دوستان ندیده ای که از هر حقیقتی، حقیقی ترند.
ممنون برای به یاد من بودن، ممنون برای دعاهای قشنگت، ممنون برای تبریکت و ممنون برای بودنت.
امیدوارم که همیشه دلت شاد و آرام و لحظه های زندگیت پر از زیبایی و موفقیت و سرور باشه. سال 92 و عید نوروز بر تو هم مبارک باشه.
در مورد هفت سین هم چشم. حتماً.
مطمئنا می آورد مهم اینه که تو بخوای
نوشته هاتو دوست دارم
سال نو خوب و پر باری رو برات ارزو میکنم دوستم
غم غریبی و غربت چو بر نمی تابم
روم به شهر خود و شهریار خود باشم....
هوای کوی تو از سر نمیرود آری
غریب را دل سرگشته باوطن باشد...
چه غریبانه تو با یاد وطن مینالی
من چه گویم که غریب است دلم در وطنم...
اینکه «مردم» نشناسد تو را غربت نیست.
غربت آن است که «یاران» ببرندت ازیاد
خاک آشنا همیشه منتظر شماست اگر شما تاب تحملش رو داشته باشید
خاک، وطن، انتظار. قلبم تندتر می تپد.