یه مریم جدید

یه غریبه، یه آشنا

یه مریم جدید

یه غریبه، یه آشنا

سال تحویل

سال پیش دم دمای سال جدید میلادی از شدت خستگی حتی نای باز نگه داشتن چشمانم را هم نداشتم. خستگی های ناشی از یک سفر طولانی، بی خانمانی یک هفته ای، دوندگی های بسیار برای سر و سامان یافتن، خرید های ضروری فرسایشی و طولانی در بازارهای فوق العاده شلوغ، تغییر ساعت و کلی نکته دیگه دست به دست هم داده بودند و مرا از پا انداخته بودند. به گمانم خواب بودم وقتی سال، تحویل شد. 

 

امسال هم در خانه مانده ام. دلیل عمده اش این است که نمی توانم مثل دیگران در سرما بایستم به شوق شمارش معکوس 10 ثانیه آخر سال 2012. نصیبی از آتش بازی بردم و گپی با دوستان زدم و برگشتم خانه. ولی دلیل دیگرش همانی است که همیشه دم عید نوروز، آخر های اسفند گریبانم را می گیرد. افسردگی و وجدان درد. 

 

همیشه دم سال نو، وقتی به سال کهنه نگاه می کنم، سبک سنگین می کنم و خود را محاکمه. وهیچ گاه در محاکمه خود تبرئه نشده ام.  ولی امسال وقتی به پشت سرم نگاه می کنم از خودم راضی ترم. حس می کنم پر بارتر زندگی کرده ام. و گرچه هنوز هم نمره قبولی نمی گیرم ولی لااقل صفر هم نمی گیرم و همین به من امید و اراده می دهد که تاب بیاورم سختی های غربت را. که از اول کوچ کردم به همین هدف. 

 

الان که این را می نویسم 7، 8 ساعتی است که در ایرانمان سال 2013 آغاز شده است. و من تجربه می کنم دومین آغاز میلادی را.  

 

ده 

نه  

هشت 

هفت 

شش 

پنج 

چهار 

سه   

دو  

یک  

.

انتشار 

 

 

بعد نوشت 1: هیچ هیجانی نداشتم و ندارم. هیچ سال تحویلی مثل نوروز نمی شود. 

 

بعد نوشت 2: کسی می داند که چرا وسط زمستان سال را تحویل می کنند؟ قحطی فصل آمده گویا! (آیکون ترکیدن از سرما)

نظرات 5 + ارسال نظر
صالی سه‌شنبه 12 دی 1391 ساعت 11:26 ق.ظ http://afsonkhanomi.blogfa.com

تا اونجا و تو اون فضای شادی مردم نباشی هیجانی نداره
به نظر منم هیچی مثل عید نوروز نمی شه عاشق روزهای آخر اسفندم

با قسمت دوم صد در صد موافقم.

در مورد قسمت اول هم، پشت سال تحویل ما یه دنیا فرهنگ و تاریخ خوابیده که فقط مال مردم ماست. یه جورایی برامون مقدسه. ولی هیجان تحویل سال میلادی به نظرم خیلی عمیق نبود. نمی دونم. شاید باید یه کم خودباخته فرهنگی بشم تا از این چیزا سر در بیارم.

منم هیچ شوقی نداشتم واسش شاید چون ایت تاریخ هیچ نوآوری تو کار و تحصیل و جامعه ما نداره... هیچی نوروز نمیشه

موافقم. هیچی نوروز نمیشه!

مریم انصاری سه‌شنبه 12 دی 1391 ساعت 12:54 ب.ظ

مریم قشنگم؛

عید نوروز امسال، برگرد به مام وطن تا حسابی خوشحالی کنی.

کاش میشد مریم عزیز

مامان ناهید پنج‌شنبه 14 دی 1391 ساعت 07:53 ب.ظ

سلام از محبتتون سپاسگزارم

سلام و عرض ادب خدمت مامان ناهید عزیز،
خیلی خوش آمدید. منت گذاشتید.

لیلا یکشنبه 17 دی 1391 ساعت 11:55 ب.ظ

انشاءاله میاد اون عید نوروزی که دوباره همه دور هم جمع بشیم

انشاءالله

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد